اسطوره‌ها را در ازدواج جدی بگیریم(بخش اول)

تدوین و گردآوری: دکتر فرح فرداد

ازدواج رابطه ای منحصر به فرد است. در رابطه زوجی، هر یک از زوجین عمیق ترین احساسات را نسبت به هم تجربه می کنند. این رابطه درعین حال می تواند بسیار آسیب زننده نیز باشد. یک ازدواج ناموفق می تواند به توقف رشد شخصی ، ناامیدی و سرگردانی فرد منجر شود. در بعضی موارد التیام این صدمات، جراحت ها و آسیب ها  به زمان بسیار زیادی نیاز دارد.

یکی از مواردی که موجب ایجاد تعارض و آسیب در رابطه زوجی می گردد، وجود اسطوره های زناشویی است. اسطورهها در واقع انتظارات غیر واقعبینانه و غیر منطقی هستند که ما از خودمان، همسرمان، ازدواج و رابطه مشترک داریم.  این باورهای غیر منطقی اگر اصلاح نشوند رابطه زوجی و ازدواج را به چالش کشیده و آنرا دچار مشکل می­کنند. بنابراین لازم است این اسطورهها، انتظارات و باورهای اشتباه را شناخته و آن ها را اصلاح کنیم تا اثرات منفی آن‌ها را از بین ببریم.

ممکن است برای شما این سوال پیش بیایدکه اسطوره ها چگونه به وجود می آیند؟

اسطورهها از تجارب شخصی زن و مرد نشأت می­گیرند، یعنی آموخته شده و اکتسابی هستند. انسان ها این تجارب را از خانواده، فرهنگ و جامعه ایی که در آن زندگی می­کنند، دریافت کرده اند. والدین و خانواده اولیه، بدون اینکه آگاهی داشته باشند این باورها و انتظارات غلط را به دختران و پسران خود یاد داده­اند. و دختران و پسران نیز این اسطورهها را با خود به رابطه زوجی و ازدواج منتقل می­کنند. در واقع اسطورهها بقایای پیام‌های خانواده ها ولی رقیب اصلی به دختران و پسران خود هستند.

زوج‌هایی که از همان ابتدای ازدواج با اسطوره‌ها مواجه می‌شوند و نسبت به آن‌ها شناخت پیدا می‌کنند، فرصت مناسبتری را برای گفتگو درباره آن‌ها پیدا می‌کنند. هر چقدر زوجین این پیام‌های غیر واقعبینانه را بیشترکشف کنند، توانایی بیشتری برای خلق باور‌ها و رسوم مشترک جدید برای زندگی مشترک خود خواهند  یافت.

در ادامه برخی از متداولترین اسطوره­ها را با شما در میان می­گذارم.

اسطوره اول

– اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه خوشحال باشیم

در زندگی روزمره مسائل و اتفاقات گوناگونی باعث می­شوند که ناراحت و غمگین شویم و حس خوشحالی­‌مان را از دست بدهیم. خوشحال نبودن به این دلیل نیست که همسرمان را دوست نداریم و یا اینکه با او مشکل داریم. افرادی که این باور و تفکر غیرمنطقی در ذهنشان وجود دارد به محض اینکه همسرشان ناراحت به نظر برسد، احساس می‌کنند که همسرشان آن‌ها را دوست ندارد، وگرنه در کنار او احساس ناراحتی نخواهد کرد. این انتظار و باوری غیر واقعبینانه است که رفتار و احساس فردی را که به آن باور دارد، تحت تأثیر قرار می‌دهد.

اسطوره دوم

– باید همیشه و کاملاً با یکدیگر صادق باشیم

فردی که این باور در او وجود دارد بدون توجه به تأثیر مثبت یا منفی بر همسرخود، مسائلی را بیان می‌کند که می‌تواند رابطه را تخریب کند. اگر چه داشتن صداقت یک رکن اساسی در رابطه زوجی است، ولی اعتقاد به این که زن و مرد باید درباره همه مسائل زندگی خود با یکدیگر صحبت کنند، منطقی به نظر نمی‌رسد.  این باور باعث می‌شود که زن یا مرد مسائلی را که برای آن‌ها در گذشته اتفاق افتاده، حتی اگر در زندگی امروز و رفتارشان کوچکترین تأثیری ندارد، بی‌کم و کاست برای همسرشان بازگو کنند. در حالیکه بیان بعضی موارد مربوط به گذشته می‌تواند اثرات منفی در ذهن همسر به جا بگذارد، به همین دلیل بیان آنچه که تأثیر منفی بر روابط دارد منطقی به نظر نمی‌رسد. زوجین نباید به یکدیگر دروغ بگویند، اما گفتن تمام اتفاقات گذشته منطقی نیست و بهتر است که بازگو نشود.

 

اسطوره سوم

– اگر یکدیگر را دوست داریم باید همیشه و  همه جا با هم باشیم

این باور غلط باعث می شود برخی از زوجین گمان کنند که بعد از ازدواج باید تمام اوقات شبانه‌روز را باهم باشند و تمام برنامه های آنها باهم و به صورت مشترک انجام گیرد. واقعیت این است که در زندگی زوج‌ها لحظاتی پیش می‌آید که زن و مرد به اوقاتی شخصی نیاز دارند. اوقاتی که به تنهایی به اهداف شخصی خود بپردازند و یا حتی لحظاتی را تنها باشند. اینکه زنو شوهر با هم باشند خوب است، اما اگر گاهی با هم نباشند به معنی دوست نداشتن یکدیگر نیست.  به عبارتی زن و شوهر می‌توانند یکدیگر را دوست داشته باشند و در عین حال گاهی اوقات در کنار هم نباشند بنابراین زن و مرد علاوه بر اوقات مشترک و داشتن اهداف مشترک بایستی اوقاتی را نیز به تنهایی سپری کنند و لزومی ندارد که در تمام اوقات شبانه‌روز باهم باشند. شخصی که این باور را دارد در صورتیکه همسرش لحظاتی را با او نباشد احساس رنجش و ناراحتی می‌کند و این احساسِ او، در رابطه با همسرش اختلال ایجاد می‌کند.

ویلیام گلاسر در کتاب «تئوریانتخاب» در خصوص داشتن اهداف و اوقاتی مستقل و مجزا از همسر میگوید:  «برای آنکه یک رابطه عاشقانه و جنسی تداوم یابد، اکثر ما نیازمند آنیم که زندگی خاص خود را نیز داشته باشیم،  البته نه زندگی جنسی دیگری، بلکه یک زندگی اجتماعی و تفریحی که از رابطه عاشقانۀ ما مستقل و مجزا باشند.  زن و شوهرها نیاز دارند علایق، سرگرمیها و دوستان خاص خود را داشته باشند و هر کدام به ‌تنهایی به آنها بپردازند.  آیا میتوانید بدون ترس از انتقاد و شکایت به این امور بپردازید؟ ما در رابطه خود با دوستان خوب و اعضای دلسوز خانواده، به راحتی می­توانیم از چنین علایق و سرگرمی­هایی برخوردار باشیم. بسیاری از ما نیاز داریم یاد بگیریم این موضوع را از زندگی مشترک خود (ازدواج) نیز جدا کنیم.  تلاش برای بازداشتن همسرمان از لذت بردن از این فرصتها، رابطه زناشویی مان را تخریب می­کند. تکیه و وابستگی به همسر در تمام زمینه ها معمولا خارج از توان اکثر رابطه هاست».

 

اسطوره چهارم

– زمانیکه مشکلی پیش می‌آید باید مشخص شود مقصر کیست

فردی که این باور درذهنش عمیق شده، در اختلافات عقیده دارد که همسرش مقصر است، به همین دلیل تأکید افراطی دارد که مقصر باید مشخص شود. متاسفانه این باور یک باور غیرمنطقی رایج و مشکل ساز است. در اکثر مشکلات زندگی مشترک، واقعا شخص خاصی مقصر نیست بلکه مشکل بوجود آمده، تنها حاصل تفاوت نظر و دیدگاه دو طرف رابطه است. پس زمانیکه دیدگاه دو نفر درباره مسأله‌ای متفاوت است و آن‌ها زاویه دید متفاوتی دارند، به دنبال مقصربودن کار بیهوده و بی ثمری است. در اغلب مواقع مقصرِ مشکلات پیدا نمی­شود چرا که معمولا هر دو طرفِ رابطه، حق را به خود می­دهند. اگر هم مقصر پیدا شود مشکلات بیشتری به دنبال خواهد داشت. تغییر این تفکر به بهبود ارتباط زوجین کمک زیادی می‌کند.  پس بهتر است به جای تعیین فرد مقصر، انرژی خود را بر روی کشف راه­ حلهای ممکن متمرکز کنیم.

 

ادامه دارد……..

برگرفته ار کتاب های:  مشاوره و درمان مسائل زن وشوهری ، تالیف لین.لانگ – مارک. یانگ

مبانی زوج درمانی و خانواده درمانی، تالیف دکتر علی محمد نظری

برای دریافت وقت مشاوره از خانم دکتر فرح فرداد و سایر روانشناسان مرکز روانشناسی حس زندگی در غرب تهران(سعدت آباد) با شماره های 26740351 و 09901813006 تماس بگیرید.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *