دلایل درست و نادرست ازدواج

دلایل درست و نادرست ازدواج

نویسنده: پگاه گودرزی (درمانگر مرکز ازدواج و خانواده حس زندگی)

 

ازدواج تصمیمی بزرگ است و قبل از هر چیز باید مطمئن باشید که دلایل درستی برای انجام دادن آن دارید. متاسفانه بسیاری از زوج ها شتاب زده و با دلایل نادرست اقدام به ازدواج می­کنند که همین امر ممکن است به ناکامی و نارضایتمندی آنان منجر گردد. پیشنهاد می­ کنیم پیش از شروع بحث، فهرستی از دلایل­ خود را برای ازدواج تهیه کنید. اگر برخی از اهدافی  را که در ادامه ذکر می شود دارید، بهتر است کمی تأمل کنید.

ازدواج می­کنید چون معتقدید دیگر فرصتی باقی نیست.

برخی افراد تحت تاثیر جامعه، دوستان و خانواده، سن معینی برای ازدواج در نظر می­گیرند و هرچه به آن سن نزدیک ­تر می­شوند ، سالگرد شیرین تولد برای آنها به واقعه­ای اضطراب­آور تبدیل می­شود، تا جایی که وقوع ازدواج از کیفیت آن اهمیت بیشتری پیدا می­کند. در حالی که سن مناسب براساس شرایط و آمادگی­های فرد تعیین می­شود نه با مقایسه و تحت فشار دیگران.

ازدواج مانند به دست آوردن شغلی خاص یا خرید خانه، هدفی مقطعی نیست که لزوماً طبق جدول زمان­بندی ثابتی پیش رود و بعد از انجام آن، در فهرست کارها جلویش تیک گذاشته شود و پایان یابد. ازدواج تعهدی مادام العمر است که باید برای حفظ و تداومش تلاش کرد. بنابراین به جای تحت فشار قراردادن خود و دیگری برای ازدواج تا سنی مشخص و تعیین زمانی ثابت برای مدت آشنایی، بایست بر کسب آمادگی­های لازم، رسیدن زمان مناسب و انتخاب درست همسر متمرکز شوید.

از روی ترس، ترحم یا احساس گناه تن به ازدواج می­دهید.

اگر از جانب طرف مقابل برای ازدواج تحت فشارید و فکر می­کنید بدون شما نمی­تواند با مشکلات زندگی و احساس تنهایی خود کنار بیاید و ممکن است به خود آسیبی برساند، شاید بهتر باشد درباره این رابطه بازنگری کنید؛ زیرا این وضع هشداری برای هر دو طرف است . از یکسو طرف مقابل باید دلیل وابستگی و اصرار خود به ازدواج  با کسی­ را که تمایل به ازدواج با او ندارد جستجو کند، و از سوی دیگر شما ­بایست درستی انگیزه­­تان از ادامه رابطه را بررسی کنید.پایان دادن به رابطه با فردی که برایش اهمیت قایل اید، کار سختی است ولی باید بدانید که ترحم معادل عشق نیست.  برای آنکه به طرف مقابلتان آسیب نزنید شاید بخواهید از روی احساس گناه با او ازدواج کنید ،اما واقعیت این است که وقتی از ازدواجتان راضی نباشید، نمی­توانید او را خوشحال سازید. بنابراین با اتمام این رابطه در حق خود و او لطف کرده­اید. با این حال، همیشه قطع شدن روابط به آسانی صورت نمی­پذیرد. در برخی موارد ممکن است یک طرف با خشونت، تهدید یا سرزنش­ سعی ­کند دیگری را به ازدواج مجبور سازد. این در حالی­ است که ازدواج باید بر پایه عشق و احترام باشد نه ترس و اجبار. بنابراین اگر نمی­توانید از فشار دیگری برای ازدواج خلاص شوید از کمک­های تخصصی روانشناسی و درصورت نیاز از مراجع قانونی کمک بگیرید.

صرفا برای بچه ­دار شدن ازدواج می­کنید.

اگر علی رغم آمادگیِ برای تشکیل خانواده، طرف مقابل شما شخص مناسبی برای ازدواج نیست، احتمالا در فرزندپروری نیز جفت خوبی برای شما نخواهد بود. صدای تیک تیک ساعت بیولوژیکی­تان و تمایل به والد شدن شاید انگیزه ای قوی باشد ،اما نباید شما را ناگزیر به ازدواجی بدون عشق و آگاهی کند.اگر چه یکی از کارکردهای ازدواج بقای نسل بشر است ،اما یادتان باشد فرزندپروری مهم تر از فرزندآوری است. بنابراین، فردی را انتخاب کنید که بتواند علاوه بر نقش همسری، نقش والدی را نیز به خوبی ایفا کند.

ازدواج می­کنید چون بدون هم نمی­توانید زنده بمانید.

یکی از دلایل صحیح برای ازدواج، تامین نیاز به عشق و صمیمیت است. اما گاهی افراد در تعریف عشق، تفاوتی بین وابستگی و دلبستگی قایل نمی­شوند. شاید به مراتب این جمله را شنیده باشید که ” آن قدر عاشق هم هستیم که هرگز نمی­توانیم بدون هم زندگی کنیم”. این عبارت حاکی از وابستگی متقابل است نه دلبستگی.  این وابستگی باعث می­شود که افراد برای از دست ندادن رابطه، خود و خواسته­هایشان را نادیده بگیرند و بین آنچه هستند و آنچه نشان می­دهند تفاوت زیادی ایجاد کنند که در نهایت، همین امر منجر به نارضایتی یکی از طرفین یا هر دو خواهد شد. اما تجلی عشق سالم در رابطه به گونه­ای است که افراد به جای ایجاد محدودیت و ترس از رها شدن، از بودن در کنار یکدیگر لذت می­برند و زندگی خود را بر پایه آزادی و  احترام به استقلال شخصیتی بنا می­کنند.

پس اگر در وضعیت وابستگی هستید، رابطه را در هر سطحی که هست متوقف کنید و با مطالعه و کمک مشاوره به ریشه­های وابستگی و ترس­های خود بیشتر آگاه شوید و راه تبدیل وابستگی به دلبستگی را پیدا کنید.

ازدواج می­کنید تا احساس ارزشمندی یابید.

فرض کنید در نهایت فرد رویایی­تان را ملاقات کردید. او تمام چیزهایی را که شما ندارید، دارد. اگر در این شرایط احساس ارزشمندی­ خاصی که تا کنون نظیرش را نداشته­اید تجربه کردید، زنگ خطر به صدا در می­آید. چون آنچه پیدا کرده­اید عشق سالم نیست ،بلکه سولفور آهنی است که شبیه طلاست! چنانچه تا به حال جدای از رابطه رومانتیک احساس ارزشمندی نکرده و نسبت به خود حس خوبی نداشته­اید، رابطه با این فرد آرمانی هم رضایتبخش نخواهد بود؛ زیرا کسی نمی­تواند به شما ارزشی دهد که هیچگاه به خود نداده­اید و ضمناً به مرور زمان کمبود اعتماد به نفس می­تواند از جذابیت شما برای طرف مقابل کم ­کند.

گاهی هم ممکن است به سبب احساس بی ارزشی  فکر کنید گزینه بهتری برای شما وجود ندارد تا جایی­که توقعات و ملاک­های خود را پایین بیاورید یا نادیده بگیرید و به ازدواج با فردی نامناسب تن دهید. باید قبل از ورود به  رابطه متعهدانه، آنچه هستید و آنچه  دوست دارید باشید را با هم مقایسه کنید تا اگر فاصله­ای بین این دو وجود دارد آن را فقط با کسب توانمندی­، موفقیت، تلاش و احساس خوب به خودتان پر کنید، نه با شخصی دیگر!

برای انتقام گرفتن ازدواج می­کنید.

برخی افراد به طور خودآگاه یا ناخودآگاه از سر لجبازی ازدواج می­کنند. بعضی مواقع عشق سابق، مخاطب این دهن­کجی است و افراد به اشتباه فکر می­کنند با خبر ازدواج خود می­توانند او را آزار دهند و به نوعی با نشان دادن اینکه شخص بهتری را انتخاب کرده­اند، انتقام بگیرند. بعضی اوقات هم مخاطب این لجبازی­ها خانواده است که در این شرایط افراد برخلاف نظر والدین به ازدواج با شخص مورد نظرشان اصرار می­کنند. بهتر است بدانید در هر دو صورت فرد نتوانسته­ واکنش مناسبی به موقعیتی که در آن بوده نشان دهد و در نهایت دود این شعله انتقام به چشم خود او  می­رود، چرا که رنج دائم حاصل از ازدواج ناموفق را قرار نیست والدین یا عشق سابق­ تحمل کنند.

برای کسب استقلال ازدواج می­کنید.

گاهی افراد می­خواهند بدون داشتن آمادگی­های لازم ،از طریق ازدواج از خانواده کاملاً مستقل شوند و به اصطلاح روی پای خود بایستند. اگر چنین طرز تفکری دارید، احتمالاً مفهوم استقلال را خوب نشناخته­اید و لازم است به دو موضوع مهم دقت کنید:

اول اینکه برای ازدواج باید قبل از هرچیز مستقل باشید نه اینکه بخواهید با ازدواج به استقلال برسید. شخصی که برای تامین مخارج یا تصمیم گیری های کوچک و بزرگ یا برای حل مشکلات با شریک عاطفی­اش کاملا وابسته و تحت تاثیر خانواده است ،آمادگی­ لازم برای ازدواج را ندارد. واقعیت این است که اگرچه ازدواج ظاهرا شما و همسرتان را از دیگران مستقل می­سازد، اما چنانچه از پیش استقلال مالی، فکری و عاطفی را کسب نکرده باشید، دیر یا زود رد پای دخالت ها را در زندگی مشترکتان خواهید دید.

دوم اینکه استقلال را به معنای انجام دادن هرکاری بدون مشورت و همفکری با دیگران در نظر نگیرید. قرار است شما و همسرتان تبدیل به “ما” شوید که ضمن حفظ مرزهای زندگی مشترک، با خانواده­های اصلی خود و طرف مقابل ارتباط داشته باشید. ارتباطی که نه کاملا تحت تاثیر و نه کاملا جدا از آنهاست.

برای رهایی از رنج تنهایی ازدواج می­کنید؟

گاهی افراد به دلایلی چون زندگی در شهری دور از خانواده، نداشتن دوستان همفکر و همسن،یا تجربه شکست عشقی،  به طرز دردناکی احساس تنهایی می­کنند و ازدواج را مرحمی برای این درد در نظر می­گیرند. همین وضع باعث ­می­شود نیاز به رفع تنهایی در اولویت قرار گیرد و افراد به انتخاب های عجولانه­ای دست زنند؛ به طوری که با اولین کسی که به خواستگاری آمده است، تن به ازدواج می دهند. اما مساله اینجاست که بعد از مدتی کم­کم  نیازهای دیگر که احتمالا در فرایند ازدواج تامین نشده اند،سر بر می آورند . این احساس نارضایتی از جنبه­های دیگر زندگی ،احتمالاً تجربه مجدد تنهایی را در پی خواهد داشت. بنابراین اگر تحمل حس تنهایی را ندارید به جای فرار یا تسکین موقت، سعی کنید ریشه و علل آن را بشناسید و بر آن تمرکز کنید تا راه­کارهای مناسب­ تر و اساسی­تری پیدا کنید.

صرفا برای رفع نیاز جنسی ازدواج می­کنید؟

یکی از مهم­ترین نیازهای هر انسانی، تامین میل جنسی است .با این حال اگر در انتخاب همسر صرفا همین یک نیاز مد نظر قرار گیرد، نه تنها باعث می­شود زیبایی­های ظاهری و جذابیت­های جنسی جای سایر ملاک­های مهم را بگیرد ،بلکه سبب شتاب و تعجیل در ازدواج نیز می­شود. در نهایت توجه داشته باشید وقتی عطش جنسی فروکش­ کند سایر نیازها و ملا­ک­های نادیده­ گرفته­شده در زندگی، خودشان را به شکل تعارض­ها و مشکلات نشان ­می­دهند. از این­رو لازم است در ازدواج علاوه بر نیاز جنسی اهداف دیگر را هم مد نظر قرار دهید.

ازدواج را ابزاری برای رسیدن به اهداف شخصی می­دانید؟

گاهی در تشکیل زندگی مشترک، انگیزه‌ اصلی از بودن با فرد مقابل تامین عشق و نیاز روان‌شناختی نیست؛ بلکه او وسیله‌ای برای رسیدن به هدف‌های دیگر در نظر گرفته می‌شود. نمونه هایی از این مورد کسانی هستند که بدون اینکه به طرف مقابل علاقه­ای داشته باشند ،فقط به منظور مهاجرت با فردی ازدواج می کنند که اقامت خارج از کشور دارد یا فقط برای رسیدن به رفاه اقتصادی با فردی پولدار ازدواج می­کنند که به لحاظ سنی و ظاهری تفاوت فاحشی با آنها دارد. این افراد اگرچه احتمالا به هدف خاص خود می­رسند، اما از آنجا که انگیزه­ای برای سرمایه­گذاری عاطفی و انرژی لازم برای محافظت و رشد رابطه ندارند، مهم­ترین کارکردهای­ ازدواج همچون عشق و تعلق خاطر، صمیمیت، آرامش، رشد و کمال را از دست می­دهند. اگر چنین فردی هستید به این فکر کنید با رسیدن به هدف خاص خود چه چیزهایی را از دست می­دهید و برای چند لحظه­ خود را جای طرف مقابل بگذارید. آیا هرگز حاضر بودید چنین نقشی در زندگی دیگری داشته باشید ؟

تحت فشار خانواده ازدواج می­کنید؟

گاهی افراد به علت شرایط حاکم در خانه مثل اعمال محدودیت­های شدید، دعواهای پدرو مادر، تحقیر و توهین، اعتیاد، آزار جسمی و روانی تحت فشارند و ازدواج را بهترین راه فرار از این فشارها می­دانند. در واقع به جای اینکه نقش بالغانه­ای در پذیرش یا حل مشکلات داشته باشند، این موارد را دلایل موجهی برای فرار از خانه در نظر می­گیرند. اما آیا داشتن دلیل موجه برای “ترک خانه” لزوماً دلیل موجهی برای “ازدواج” است؟ بهتر است بدانید این فقط فرار از بحرانی به بحران دیگر است!بر اساس تحقیقات  ، ازدواج افرادی که از آزار والدین به ازدواج پناه می­برند، آزاردهنده و ناموفق خواهد بود.

گاهی هم خانواده­ها بدون در نظر گرفتن آمادگی و رغبت فرزندشان فشار زیادی برای ازدواج کردن وارد می آورند یا ازدواج با فردی خاص را تحمیل می­کنند. جملاتی همچون “من فقط می خواهم قبل از مرگم مراسم ازدواج تو را ببینم”، “زن بگیر موهایت دارد رنگ دندانهایت می شود “، “روی فلانی از بچگی برای ازدواج با تو اسم گذاشته­ایم” یا “ما صلاح تو را بهتر می­دانیم و اگر با غیر از این فرد ازدواج کنی روی حمایت ما حساب نکن”، مثال­هایی از این فشارهاست. هرچند احترام به خانواده بسیار مهم است ،اما نباید صرفاً برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواست ها و ملاک­های خود ببندید. پس اگر دلايل درستی برای انتخاب همسر دارید، نبايد تسليم اين فشارها شوید و بهتر است اصول مذاکره و قاطعیت را فرا بگیرید.

 

 

اگر می خواهید ازدواج کنید، باید این سوال اساسی را از خود بپرسید که “واقعا چرا می­خواهم ازدواج کنم؟”

دلایل نادرست ازدواج که بیشتر آنها در این مقاله شرح داده شد ،نارضایتمندی زوج ها را به همراه دارد و دلایلی همچون مصاحبت و همراهی، تجربه عشق و صمیمیت، احساس آرامش و امنیت و در کنار همه اینها رفع نیاز جنسی و والد شدن انگیزه­هایی درست برای ازدواج اند که نقشی موثر در انتخاب آگاهانه همسر و احساس رضایتمندی از زندگی مشترک دارند. بنابراین لازم است قبل از انتخاب همسر تامل کنید و دلایلی آگاهانه، آزادانه و هدفمند را برای ازدواج برگزینید.

برای رزرو وقت با خانم دکتر پگاه گودرزی در مرکز تخصصی مشاوره ازدواج و تحکیم خانواده حس زندگی در غرب تهران،

با شماره های 09901813006 و 26740351 تماس بگیرید

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *