در هيچ دوره اي به اندازه دوره نوجواني ارزش ها و استانداردهاي اخلاقي براي انسان مطرح نمي شود. توانايي هاي فزاينده نوجوانان بيشتر آنان را متوجه مسائل و ارزش هاي اخلاقي مي كند و راه هاي پيچيده تري را براي كنار آمدن با آن مي يابند. در عين حال، آنچه جامعه از نوجوانان مي خواهد به سرعت در حال تغيير است و همين مستلزم ارزيابي مجدّد و مداوم ارزش ها و اعتقادات اخلاقي است.

ديدگاه پياژه

بر طبق ديدگاه پياژه رشد عقلاني كودكان در بستر توالي ويژه اي از مراحل تحقق مي يابد، قضاوت هاي اخلاقي نيز بر مبناي مراحلي تكامل مي يابند كه متناسب با تحوّلات شناختي عمومي است. از نظر پياژه، رشد مفاهيم اخلاقي در كودكان داراي توالي ثابت و نامتغيري است كه از يك مرحله اوليه كه مرحله «واقع نگري اخلاقي» نام دارد، آغاز مي شود و پس از چند سال به يك مرحله كامل تر به نام «اخلاق توافقي» يا «اخلاق خودگردان» منتقل مي شود و هيچ كس قادر نيست بدون طي مرحله واقع نگري اخلاقي به مرحله كامل تر پس از آن راه يابد. شيوع مرحله اول انديشه اخلاقي در كودكاني است كه در سنين بين 4 تا 7 سال قرار دارند، اما مرحله بعدي بيشتر در كودكان 9 تا 10 سال به بالا آغاز مي شود. كودكان 7 تا 10 ساله در يك مرحله انتقالي بين دو مرحله قرار دارند و اَشكالي از تفكر هر دو مرحله را از خود بروز مي دهند.

از نظر پياژه، ويژگي هاي «اخلاق توافقي» كه شكل تازه اي از انديشه اخلاقي و مربوط به دوران نوجواني مي باشد، به شرح ذيل است:

ـ قضاوت هاي اخلاقي در اين دوره در مورد قوانين اجتماعي، بيشتر «نسبي گرا» است; به اين معنا كه قوانين و مقررات در نظر نوجوان عبارت است از يك سلسله موافقت هاي قراردادي و دلبخواهي كه مي تواند مورد ترديد و حتي تغيير قرار گيرد.

ـ اطاعت از افرادي همانند والدين كه داراي قدرت هستند، نه ضروري است و نه هميشه مطلوب.

ـ سرپيچي و تخلّف از قوانين نيز هميشه خطا نيست و قطعاً هم به تنبيه منتهي نمي شود.

ـ در قضاوت رفتار ديگران، علاوه بر توجه به پيامدهاي عيني آن، احساسات و ديدگاه هاي افراد نيز بايد به حساب آيد. تنبيه يك رفتار، هميشه بايد مناسب با نيّات فاعل و ماهيت سرپيچي (انگيزه مخالفت) باشد.

ـ تنبيه رفتار نادرست بايد به صورتي اعمال شود كه يا آسيب وارده تلافي شود و يا دست كم به خطاكار بياموزد كه در صورت تكرار موقعيت به گونه اي بهتر عمل كند.

ـ بايد مساواتي به شكل عدالت برابر، براي همه وجود داشته باشد.

ديدگاه كلبرگ

كلبرگ ديدگاه پياژه را گسترش داده است. در تحقيقات او، اخلاق دوره نوجواني از نوع اخلاق فوق قراردادي و خودمختاري است كه روي اخلاق قراردادي دوره  دبستاني بنا مي شود كه آن نيز به نوبه خود به دنبال مرحله پيش اخلاقي يا اخلاق پيش قراردادي دوره كودكستاني شكل مي گيرد.

اخلاق مرحله نوجواني، نوعي تصميم گيري اخلاقي است و شخص با انتخاب خود اصول اخلاقي معيني را دنبال مي كند. پايه اساسي اخلاق اين دوره، اصول جهان شمول عدالت به عنوان بنياد تصميم گيري در مسائل اخلاقي است كه مي تواند به اصول ديگري همچون حقوق اجتماعي، برابري و حق تعيين سرنوشت تعميم يابد. در اين مرحله است كه اخلاق فرد مي تواند از اصول مربوط به قراردادهاي اجتماعي نيز فراتر رود و حتي ضرورت نافرماني از برخي قراردادهاي اجتماعي نامطلوب را موجّه بداند.

كلبرگ در تحقيقات خود نشان مي دهد كه با آموزش مي توان به برخي از نوجوانان آموخت تا سطح اخلاقي خود را يك مرحله جلوتر ببرند. انتقال به يك  مرحله بالاتر مستلزم توانايي و فراگيري استدلال مؤثر در ارزش هاي عمومي اخلاقي و تصميم گيري صحيح تر درباره رفتارهاي معين است.

براي آنكه فرد بتواند مفهوم حقوق انساني و قراردادهاي اجتماعي را بفهمد بايد دست كم به مرحله پنجم از مراحل رشد اخلاقي مذكور برسد. به همين علت، هنجارهاي اخلاقي در پايان نوجواني، برخورداري از الزامات پنجمين مرحله رشد اخلاقي در نظام كلبرگ است.

وي رشد شناختي را براي شكل گيري اخلاقي كافي نمي داند و بر اهميت شرايط مناسب تعليم و تربيتي و فراگيري راه حل تعارضات ميان مفاهيم اخلاقي و بازبيني هاي مستمر نظرهاي گوناگون تأكيد كرده است. چه بسا افرادي از نظر رشدشناختي در مرحله تفكر انتزاعي هستند اما قضاوت ها و عملكردهاي آنان در سطح اخلاق پيش قراردادي است

كلبرگ معتقد است در حالي كه رشد شناخت (براي مثال، رسيدن به مرحله عمليات صوري) رشد اخلاقي را تضمين نمي كند، ولي ممكن است شرط لازم براي وقوع آن باشد. (كلبرگ، 1987).

وي براي اندازه گيري سطح استدلال اخلاقي فرد روش مصاحبه با آزمودني را به كار مي برد، به نحوي كه مسائل پيچيده اخلاقي را طرح مي كرد و مجموعه اي از سؤالات را از او مي پرسيد. سؤالات به گونه اي طرح شده بودند كه مشخص كنند چگونه آزمودني حلّ معمّاي اخلاقي را استدلال مي كند؟ معروف ترين مصاحبه اخلاقي كلبرگ درباره داستاني است كه «معماي اخلاقي ها» نيز ناميده مي شود.

ديدگاه دبس

موريس دبس رشد اخلاقي و ارزشي نوجواني را به سه مرحله متفاوت تقسيم كرده است:

اول، مرحله اخلاق بسته يا اخلاق مبتني بر دستورات و مقررات و قوانيني كه از جانب ديگران وضع شده است و نوجوان از آنها اطاعت مي كند.

دوم، مرحله اخلاق باز كه به صورت فردي بروز مي كند و جنبه تمايل شخصي دارد. اين اخلاق صورت مخالفت با ارزش هاي خانوادگي و محيطي را به خود مي گيرد و نوجوان پيوسته به سوي حيات شخصي تر و خصوصي تر مي رود و مي خواهد آزاد باشد تا بتواند به ميل خود رفتار كند. او غالباً در خصوص انتخاب هاي خود احساسات تند و مبالغه آميزي دارد و اعمال خود را از روي اين احساسات تنظيم مي كند. به تدريج كه فرد به اواخر دوره نوجواني و به آستانه جواني مي رسد ميل به زندگي پاك تر و سخاوت مندانه تر و بي غرضانه تر در او پيدا مي شود و به تحسين و تمجيد پرشوري از خوبي ها و زيبايي ها مي پردازد.

سوم، مرحله اخلاق ارزش هاست كه در آن فداكاري و يكرنگي و پاكدلي و رحم و شفقت و قهرماني و حالاتي مانند اينها اهميت و ارزش مي يابد و فرد با سرمشق قرار دادن انسان هايي كه آينه كمالات اخلاقي و فرهنگي و ديني هستند، به دعوت آنها گوش فرا مي دهد.

مخاطرات اخلاقي دوران نوجواني

دوران نوجواني زمينه بروز برخي مخاطرات اخلاقي را نيز فراهم مي كند.

ـ بسياري از نوجوانان مشكل دار، دچار رشدنايافتگي و خودمحوري هستند. اطاعت آنان از قوانين هنوز به دليل نظارت افراد قدرتمند و ترس از تنبيه است. آنان به زودي ياد مي گيرند كه مي توانند برخي از قوانين موجود را ناديده بگيرند، بي آنكه تحت پيگرد قرار گيرند.

ـ وابسته شدن نوجوانان در آغاز و ميانه نوجواني، دشواري ديگر گروهي از نوجوانان است. اينان ممكن است از اينكه نام يا عكسشان پس ار ارتكاب جرم در جرايد چاپ شود احساس اهميت كنند و بر فعاليت هاي ضداخلاقي خود بيفزايند.

ـ گروه ديگري از نوجوانان به سبب مشكلات اخلاقي و ارزشي به استفاده از مواد مخدّر روي مي آورند و به تدريج خود را به آسيب هاي مغزي دچار مي كنند.

ـ گروه بزرگ تري از نوجوانان هستند كه مشكل مواد مخدّر و قانون شكني ندارند، اما با پرسش ها و ترديدهاي زيادي درباره معناي زندگي و مذهب و اخلاق روبه رو هستند.

ـ ارزش هاي نوجوانان هميشه نتيجه تصميمات عاقلانه اي نيست كه به طور منطقي اتخاذ كرده اند. نوجوانان ارزش ها را اغلب به دلايلي كه با تضادها و انگيزه هاي شخصي آنان در ارتباط است (و بسياري را هم ناآگاهانه) انتخاب مي كنند. (كانجر و پيترسون، 1984; دووان و آدلسون، 1966).

برای ارتباط با درمانگران کلینیک روانشناسی حس زندگی در غرب تهران با شماره های 09901813006 و 26740351-021 تماس بگیرید.